داره بارون میاد اینجا ، dark and slow به قول پینک فلوید ، ساعت یک و نیم شبه و همه جا ساکت ساکته . کم پیش میاد اینجوری بارون بیاد ، اینجا معمولن هوا یهو تاریک میشه ، باد و رعد و برق و بعد بارون تند با دونه های خیلی درشت ، جوری که بارون که شروع میشه اگه تو خیابونی باید بری زیر یه سایبون تا بارون بند بیاد ، من این تصویر آدم های بی ربطی که کنار هم زیر سایبون منتظر وایمیسن رو خیلی دوست دارم . همشون خیلی خونسرد زیردرخت ، جلوی در مغازه یا هرجای دیگه ای منتظر خیره میشن به بارون ، خوشم میاد که اینجا هیچ کس عجله نداره . یه دفعه بیست دقیقه کنار دو تا سیگاری تیر و یه کباب فروش سیار و چرخ کبابی اش وایسادم تا بارون بند بیاد ، شانسی که آوردم هم بوی سیگار رو دوست دارم هم بوی کباب این کبابی ها رو ، اونم تو هوای بارونی خیس .