۱۳۹۳ آبان ۸, پنجشنبه

امروز یکی از بچه ها رو گم کردم . صبح که پیداش کردیم لباس زرد پوشیده بود نشسته بود با مامانش توی مغازه ی کوچیکشون قرآن میخوند . توی پیشخون شیشه ای دم در مغازه شون بیسکوییت و چیپس و  بچه گربه داشتن . ظهر که با دو تا بچه ی دیگه برشون گردوندیم پیاده شدن و دویدن توی کوچه . دوتا بچه ی اولی رو بستنی به  دست ته کوچه پیدا کردم ولی از بچه ی پیرهن زرده خبری نبود .هیچوقت درست درمون تحویل شون نمیدیم . تو نزدیکی محلی که پیدا شدن خودشون محو میشن .